شعر از شاعر گرانقدر خطه حصار جناب آقای سید مهدی میر سمیعی
در میان کوههای استوار با قرار روستایی هست نامش شد حصار
در شمالش فر خوب و با صفا غرب آن توره بود مانند ماه
شرق آن حک باشد و تاج محل در جنوبش کوههای سر پهن
کشتزارانی به غایت با صفا در میان دشتهایی چون طلا
باغهایی همردیف آنجا چو صف باغ دربند و بر آفتاب و صد
جویهای آب روان مانند مار آن یکی شاه جو و دیگر مرغزار
اهل روستا خوب و پاک و با وقار همچو کوههای بلندش در حصار
مردمانی با نظرهای بلند مثل کوه استوارش راسوند
مردمانش خلق و خویی چون علی در کنار باغ و پارک پنجعلی
اهل شوخی اهل طنز همچون نصیر پیشه اجدادشان باشد حصیر
با جوانانی فهیم و باب روز کارو بار بیشترشان پرده دوز
مردمانی با تلاش و با غرور اهل ایمان اهل شادی و سرور
موسم قتل شهید نینوا حال روستا دیدنی چون کربلا
در حصار ماه محرم با دعا مرد و زن پیر و جوانش در عزا
سیدی خوش نام باشد نام میر در میان خاک آنجا شد اسیر
در مزارش خفته گردان بی بدیل جسم پاک این جوانان دلیر
آن ذبیح سردار خوب و بی ریا شد شهید اندر ره کرب و بلا
باش عین الله دلیری با وفا عزتی دادند در راه خدا
شد حبیب و حجت والا مقام با حمید خوب رفتن در جنان
با ابوالفضل رشید و عبدالله گشته ابراهیم روان در عرشیا
آن علی آقای خوب و با جنم شد شهید اندر ره عشق وطن
این حصار جان و تن آباد باد مردمانش سر خوش و آزاد باد
ما دعایش می کنیم تا حد جان همت مردم به آبادیش باد